محض خنده

آیا می دانستید انسان هایی که بیشتر عمر می کنند...

دیر تر می میرند؟؟؟؟؟؟

نه خدایش می دونستید!!؟!!؟D:

محض خنده

اینایی که میگن یه تار موت رو به دنیا نمی دم...

الکی میگن موقعیتش که پیش بیاد کل هیکلتو به یه کیلو پوست خیار می فروشن!

محض خنده

ما یه رسم خانوادگی داریم اونم اینه که وقتی سفره ی غذا رو پهن می کنیم یا آب میاریم لیوان نمیاریم یا لیوان میاریم آب نمیاریم..

این رسم در کل فامیل ما هستش و نسل به نسل منتقل می شه.D:

محض خنده

ماکارونی عزیز...

با سلام..

لطفا از قیمه یاد بگیر!

اونم مثل تو نارنجیه ولی دور دهنمو به شعاع 5 سانت رنگ آمیزی نمی کنه!!!

a group of nice words

Just thinking about you makes me smile

a group of nice words

Loving someone who dosen't love you is like waiting for a ship at the airport

a group of nice words

when a woman says "what"?it's not, because she didn't hear you.it's because she's givven you a chance to change what you said

a group of nice words

I hate when i make plane,get excited & then my mom says"NO"


a group of nice words

Cool things always happen when i don't have a camera

a group of nice words

I'm jealous of my parents because

i'll never had a kid as cool as thiers

اندکی تحمل..

چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان می خندیم..چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ می کنیم و چه ارزان به اخمی می فروشیم لذت با هم بودن را..چه ز.د دیر می شود و نمی دانیم فردا می آید و شاید ما نباشیم!

...

 

میگن شکستنی رفع بلاست..ای دل تحمل کن..شاید حکمتی باشد!

...

 

کلاغ و طوطی هر دو زشت و سیاه آفریده شدند..طوطی اعتراض کرد و ریبت شد اما کلاغ به رضای خدا راضی شد.اکنون طوطی در قفس و کلاغ آزاد است.

...

اگر یقین داری که روزی "پروانه"می شوی..بگذار روزگار هر چه می خواهد "پیله" کند!

هه هه هه...

شیر قهوه..آبمیوه..رانی..شیر قبول!اصلا نوشابه هم قبول!...آخه پسرا!آب معدنی رو دیگه واسه چی تکون میدید؟؟؟

...

برای هیچ پسری زانو نمی زنم,به جز پسر خودم....

..

.

.

آن هم برای بستن بندهای کفشش!

ای کاش..

گاهی کسی می آید...

کاش نمی آمد!

کاش می گذاشت با او بمانم..با او بمانی..

می فهممت!

همیشه که به هم می رسیم دو2تا 4تا می کنیم...

کاش حساب و کتاب رو از قلبم جدا کنم..

افسوس که باز با چشمان بسته حرف از نور می زنم..

افسوس...

از تصادف جان سالم به در برده بود...

و می گفت:

زندگیم را مدیون ماشین مدل بالایی هستم که با آن تصادف کردم..

.

.

.

و خدا همچتان لبخند می زد.

.....

قطار می رود

  تو می رود

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام

که سال های سال

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان

به نرده های ایستگاه رفته

تکیه داده ام!